۱۳۸۸ فروردین ۸, شنبه

خواهش

خواهشم از شما اینه
که گُر نگیری اِنقده
برای دلبستگیات
مایه نذاری که بده
خواهشم از شما اینه
که کاشاتون زیاد نشه
میسوزه اون دلِ کوچیک
محتاج این پُماد نشه
خواهشم از شما اینه
بعضیا بد ساخته شدن
تعمیر گارانتی کدومه
درب و داغون و بیخودن
خواهشم از شما اینه
قدر خودت رو بدونی
برای هر سلیطه ای
اِنقده دربست نرونی

به خودت احترام بذار
خـدا رو هر سو بنگر
چرندیات رو ولِلِش
بگو که بنده بی خبر
زیبائی تو وجودته
که می پسندی این همه
شادی و امید بی خـدا
خودش یه جوری ماتمه
الکی خوش بودنه و
کلانتر بدونِ شهر
خودت رو از دست میدی و
با همه خوبی میشی قهر
این همه حرف که گفته شد
خیلیاش راسته به خـدا
شک نکن به معجزه ها
خـدائی هست نه اون بالا
تو مهر اون شناوریم
هر وقت بخوایم دست می گیره
فقط بخواه از تهِ دل
این بدیاست که می میره
نور سپیدِ لایزال
امید و روشنی ز توست
طالبِ یک روزه نِه ایم
عاشقِ از روز نخست . ٢

خواهشم از شما اینه
دقیقه ای کنار هم
رد کنیم تایم غصه رو
با این تـرانـه دم به دم
خواهش و اشتیاقِ من
برای لبخندِ تو بود
وَاِلا دل سیاه شده
کنار ساعتِ حسود . . .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر