۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه

پـردیـس

عزیـزم داری میای
خـدا رو شکر
یه بـابـا مـامـان میخوای
خـدا رو شکر
عزیـزم نویدِ عاشقی و مهـر
چشم به راهیم تا بیای
خـدا رو شکر


وقتی دیدیم گُلِ خنده ها شکفت
راستی راستی معجزه ست بی گپ و گفت
وقتی مـا دلو سپردیم به خـدا
بختِ بد یه گوشه ساکت شد و خُفت
تو تمومِ روز و شبهای بلند
تو رو داشتن آخرین حرفه نخند
این همه روز رو چطوری سر کنیم
لطفِ آسمونی شیرین و لَوَند
دخـترم یه گوشه از دنیای تو
بدی و بی مهری و اخم و ریاست
بدون دنیا پُر آوای خوشه
این همه رنگ رو ببین چه با صفاست
دخـترم برکت و نـور و روشنی
تموم آدما یه معجزه اند
اگه مـا درست بریم راهِ دلو
راستی راستی کج و مَج خیلی کَمند
تـو بیا تجربه کن عشقو ببین
ساحل و ماهی و جنگلو ببین
هر چی بد بود رو از اون تهش بچین
بخند تو آبـیِ با حالِ زمین
آره کم کم دارم عاشقت میشم
همه اشک و شوقِ من فدای تـو
خـدا این لطفشو از دل نگیره
بـارونِ رحمتِ اون به پای تو
آخه تـو عطر بهاری گُـلکَم
زنده کردی روح و قلب و جسممو
خونه رنگِ نو شدن با تـو گرفت
آخه من چطور بگم این حسمو

عزیـزم داری میای
خـدا رو شکر
یه بـابـا مـامـان میخوای
خـدا رو شکر
عزیـزم نویدِ عاشقی و مهـر
چشم به راهیم تا بیای
خـدا رو شکر

اسفند ٨٨ اُردی بهشت ٨٩

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر