۱۳۸۸ مرداد ۲۰, سه‌شنبه

از قرار

تو این دیار
که زخم یار
خیمه زده
رو روزگار
تو این دیار
که عاشقی
یه زخم کهنه
موندگار
حکایتِ این انتظار
قاطی با پار و پیرار
دلبرکی بزرگ شده
خاطره ها شد یادگار
بزرگ شده دروغ میگه
دلِ کوچیکو ندیده
تنُ گواهی میگیره
گُلای عشقو کی چیده
دیگه برام خبر نیار
قاصدکِ پر مدعا
خراب نکن خیالمو
کلبه ای داشتی پیش ما
دیگه به پایِ عاشقی
یه حس تازه نکاری
خوش یُمن نبوده این اثر
این دفعه رو بد میاری ٢

تو این دیار
که معجزه
یه پاش تو تاریخه و مرگ
قصه ی دلباختن ما
مرثیه ی مُردنِ برگ
تو این سکوت
فریادِ ما
زمزمه ی آبـه تو سیل
نوای عاشقی حروم
بره رو گرگه کرده میل
تموم ساعتا یه خط
که آخرش چی میشه ها
تو این کلاسم شده رد
کتابِ عشق ما دو تا
ستاره ها شراره ها
آبـی و روشنی خـدا
دلِ کوچیکِ مهربون
به پای چی شده فدا
این یه احساس کاذبه
ولش کنم نه چی میشه
صدای تو تو گوشمه
تو موندگاری همیشه
صدام نزن حال ندارم
دست توی دستِ من نذار
برای خاطر خـدا
تهش سیاهه این نوار . . .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر