۱۳۸۸ آذر ۲۷, جمعه

مشق گفتن

کی ضرر کرده عزیزم
تو که با یه دنیا قهری
تو که با دلخوری نو
به خـدا یه گوله زهری
کی ضرر کرده دوباره
اونکه تندی بی قراره
اونکه بیخودی شکاره
از من و دل در فراره
این روزا من تو رو دارم
تو هم هر چی عاشقی رو
حالا رو کن اون مرام و
اِفه های صادقی رو
ژستِ تلخ تو ستاره
که غروب و شب نداره
همه عالم توی دستات
سیبِ آبیو کی داره ٢

من همین یه خورده خشمم
یه نفس شور دوباره
باز از اول تو کجائی
میشه با الف بیائی
من همین یه خورده دردم
بی نفسهات سردِ سردم
تا به حال دلم رو چیدی
تا بخوام دورت بگردم
تا ابد تا خودِ فردا
چشامون مستِ خیاله
برسه نوبتِ دیدار
این یکی فصلِ وصاله
نگو عاشقی محاله
اون یه چاهه من یه چاله
دیگه خوردنی نداره
آش کشکه مِید این خاله ٢

وقتی از ابد سقوط کرد
آدم انگاری هُبوط کرد
هر چی سنگ و پای لنگه
حوا انگاری یه شوت کرد
وقتی رشته شد پِلانات
وانتِدِت بالا اعلانات
همه جا فرار و ای یار
کجا رفتن جونِ جونات
ساده بودم و یه باره
تو ی چنگت این شعاره
اگه گرگی من یه ببرم
طوفانت واسم غباره
چند و چونِ تو یادم نیست
اما باز دلخوری کافیست
شُبهه شد برام دوباره
با تو نمره هام همش بیست ٢

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر